کابل دیالوگ می گوید که نتایج انحصار قدرت دولتی و سیاسی شدن امور و اجراآت باعث تنش های بزرگ اجتماعی می شود و همچنان ارایه ی طرح های جدایی طلبانه به شمول فدرالیزم نیز به نفع افغانستان نیست.
این مطلب در اعلامیه ی تذکر یافته که از سوی کابل دیالوگ مرکز تحقيقاتى کارشناسان افغان به تلویزیون وصال ارسال گردیده است.
کابل دیالوگ از سوی شماری از افغانها در داخل و خارج کشور به هدف یک افغانستان بهتر و پیشرفته ایجاد گردیده است.
در اعلامیه امده است که روند دولت سازی در افغانستان شاهد حکومت داری گوناگون است که در کنار دست آوردها و مزایا، مشکلات و معایب خاصی نیز داشته است.
منبع می گوید که از زمان تأسیس افغانستان اکثریت حکومت های مرکزی ظاهرا متعلق به یک تبار خاص بودند، اما در عمل در بیداری، تعلیم و عصرى ساختن زندگی این تبار و ساير اقوام کشور موفق نه بودند.
در خبرنامه امده است که نتایج انحصار قدرت دولتی و سیاسی شدن امور و اجراآت، بارها باعث تنش های اجتماعی بزرگ شده است و هر بار با فروپاشی حکومت های انحصاری نه تنها قوه اجراییه، بلکه پارلمان، قوه قضائیه و نیروهای نظامی/ امنیتی نیز فروریختند. و هر حکومت جدید متاسفانه اشتباهات حکومت داری ناکام پیشین را تکرار کرده و این روند همچنان ادامه دارد.
منبع علاوه می کند که در حکومت داری بد در کشور، عوامل داخلی و خارجی متعدد دخیل بودند که در مورد عوامل خارجی مداخله، مزاحمت و تهاجم مسلحانه برخی از کشورهای همسایه و قدرت های بزرگ را که در حکومت داری بد در کشور و سرنگونی دولت ها نقش ویرانگر داشتند، را به هیچ وجه نه باید نادیده گرفت.
در اعلامیه تذکر یافته که ایدیولوژی های وارداتی، انتخابات و حکومت های مبتنی بر تقلب و فساد گسترده که با دخالت خارجی پیوند مستقیم داشت، نمونه های غیر قابل انکار حکومت داری بد در گذشته به شمار می روند.
منبع می گوید که متأسفانه سلسله ی حکومت داری بد در افغانستان کماکان ادامه داشته و افغان ها را با بحران هویت، مالکیت و عدالت مواجه کرده اند.
در این خبر تذکر یافته که حکومت داری خوب باید بر اراده، رأی، مشوره مردم و قانون اساسی استوار بوده و متشکل از مولفه های زیر باشد.
الف: قدرت سیاسی در انحصار هیچ قوم یا حزب و گروه نه بوده و مشارکت، حقوق و منافع همه مردم کشور اعم از زن و مرد، شیعه و سنی و افراد متعلق به سایر ادیان، مصون و تامین باشند.
ب: هر گونه تعصب قومی، زبانی و سیاسی به شمول افراط گرایی مذهبی، تروریزم، حذف فیزیکی و سیاسی مخالفان و منتقدان و محدودیت آزادی بیان ممنوع و حقوق و مشارکت زنان در عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و علمی محفوظ و تامین باشد چون زیر پا گذاشتن این اصول باعث تداوم تنش و طولانی شدن فاجعه در افغانستان می گردد.
ج: پس از گذشت حدود پنج دهه و به منظور انتقال از جامعه تقریبی به یک جامعه متمدن، باید سرشماری نفوس به گونه معیاری و دقیق صورت گیرد.
د: تدوین قوانین گوناگون، تنظیم عرصه های صحت، امنیت، سیاسی و دیپلوماتیک، توسعه علمی و فناوری، تکنولوژی سایبری و هوش مصنوعی، تحقیقات فضایی و هسته یی و غیره به مدیران آگاه، متخصصان و کادرهای ماهر واگذار شوند.
کابل دیالوگ می گوید، از آن جایی که افغانستان تا کنون به طور کامل از تنش و منازعه رهایی نیافته و ثبات ملی به قوام و پخته گی لازم نه رسیده است، ارایه ی طرح های جدایی طلبانه به شمول فدرالیزم و غیره، نامناسب و به زیان زندگی مسالمت آمیز و مشترک تمام اقوام با هم برادر و برابر این کشور پنداشته می شود، چنین تلاشها نه پاسخگوی نگرانیهای واقعی افغانها است، نه منجر به وحدت ملی گردیده و نه هم از معیار یا رهکارهای الزامی بین المللی برای حکومتداری خوب پنداشته میشوند، بلکه باعث نگرانی و تنش های مضاعف در کشور و منطقه نیز می گردند.
در این اعلامیه امده است که متأسفانه افغانستان شاهد یک حکومت داری بد دیگر در شرایطی است که منطقه و جهان دست خوش تغییرات عمیق است و نظم بین المللی از یک قطبی بودن به چند محوری در حال حرکت است.
منبع می گوید که با توجه به واقعیت های جدید سیاسی و اقتصادی، مرکز ثقل نظم نوین جهانی به همسایه گی نزدیک افغانستان انتقال می یابد، بنابر این، ما باید آماده باشیم تا خود را با این گذار سیاسی هماهنگ کنیم، در چنین یک فرآیند حساس، برای افغان ها مهم است تا بلوغ و توانایی تعیین سرنوشت و آینده ی کشور را از درون خود تبارز دهند و هر حکومتی که مصمم به زندگی و پذیرفته شدن در جامعه بین المللی است، باید در قبال قوانین و کنوانسیون های بین المللی متعهد باشد.
در این اعلامیه تذکر یافته است که حکومت های منزوی و مزاحم نه تنها مانعی بر سر راه اتصال اقتصادی منطقه و جهان هستند، بلکه تهدید بالقوه برای ثبات و امنیت آن نیز به شمار می روند و چنین حکومت ها پیش از همه بار دوش مردم و مانعی در راه توسعه، رضایت و سعادت آنان اند.
در خبرنامه کابل دیالوگ امده است، همان طوری که فساد، تقلب و ایدیولوژی های وارداتی در تناقض صریح با جمهوریت قرار داشتند، مخالفت با مکتب، علوم عصری، تحصیل دختران و کار زنان نیز در تضاد آشکار با دین مقدس اسلام و شریعت قرار دارد و چنین شیوه ی حکومت داری و رهکار زندگی نه می تواند حضور آبرومندانه ی افغانستان در محیط منطقه یی و جامعه بشری بین المللی را تامین نماید.
منبع تاکید نموده که برای تاسیس حکومت داری خوب در افغانستان، موجودیت سه قوه ی متشکله ی دولت – مقننه، مجریه و قضائيه لازمی است و در یک حکومت داری خوب و پایدار، نیروهای امنیتی و قوه قضائیه باید بی طرف بوده و متعلق به قوم، حزب سیاسی یا گروه خاصی نه باشند.و همچنان بدون شک علمای دین و رسانه ها نیز نقش بسزایی در حکومت داری خوب دارند.
خبرنامه می گوید که در یک افغانستان پسامنازعه، باثبات و مرفه، اقدامات زیر برای صلح پایدار، امنیت اجتماعی، همزیستی مسالمت آمیز و مشروعیت حکومت ضروری اند.
الف: نوع نظام دولتی باید متکی بر اراده ی مردم باشد؛
ب، حکومت داری باید مبتنی بر آرای مردم و انتخابات باشد،
ج: فعالیت احزاب سیاسی، جامعه مدنی و رسانهها و همچنین برگزاری مراسم، مناسک و احوال شخصیه ی پیروان تمام ادیان و مذاهب در کشور از مصونیت و تضمین قانونی برخوردار باشند؛ و در نهایت دولت به کلیه قوانین و کنوانسیون های بین المللی از جمله منشور سازمان ملل متحد که با دین مقدس اسلام منافاتی نه داشته باشد، بر مبنای قانون متعهد باشد.
Views: 12