سیاسیون و فعالان افغان: تصامیم نشست‌های بُن و دوحه عوامل اساسی سقوط جمهوریت بیست ساله بوده‌است

نجیب‌الله ژمن
سپتامبر 25, 2024

یافته‌های «برنامۀ بیست سال جمهوریت» نشان می‌دهد که عوامل اساسی سقوط دولت جمهوری اسلامی افغانستان، تصامیم یک‌جانبۀ نشست‌های بُن و دوحه بوده‌است.

این یافته‌ها از نکات مشترک مصاحبه‌های ویژه با ۲۱ تن از مسؤولین و متخصصین سکتورها، اقشار و جناح‌های مختلف در سلسله برنامۀ «بیست سال جمهوریت» تلویزیون وصال در مورد پستی و بلندی‌ها، پیشرفت‌ها و چالش‌های دورۀ بیست سالۀ جمهوریت، سقوط آن و حاکمیت دوبارۀ طالبان می‌باشد.

در این مصاحبه‌های ویژه با اعضای کابینۀ دولت قبلی، مسؤولین دولتی و حکومتی چون ولسوال، مقامات نظامی، متخصصین امور صلح، نماینده‌گان ولسی جرگه، سناتوران، رؤسای لوی سارنوالی، کمیسیون‌های مستقل حقوق بشر، اصلاحات اداری و خدمات ملکی، رئیس و استادان پوهنتون کابل، سفیران، فعالان سیاسی، مسؤولین احزاب سیاسی و نظامی مخالف دولت، اعضای جامعۀ مدنی، خبرنگاران و دیگر افراد به مدت یک ساعت در مورد مسایل و موضوعات مختلف گفتگو شده و تلویزیون وصال این مصاحبه‌ها را به‌گونۀ بی‌طرفانه و بدون سانسور پخش کرده‌است.

همچنین، در جریان این برنامه به‌شمول سه مقام عالی‌رتبۀ زن در دولت قبلی، با اقشار مختلف نیز مصاحبه‌ها انجام شده‌است.

بیشتر تمرکز این بحث‌ها روی عوامل سقوط جمهوریت بود؛ یعنی چه عواملی بود که باعث سقوط نظام جمهورت به‌تاریخ ۱۵ اگست سال ۲۰۲۱ شد؟

عوامل سقوط جمهوریت زیاد است که می‌توان آن را از جوانب مختلف بررسی و به دسته‌های مختلف تقسیم کرد.

عوامل ارایه شده در مصاحبه‌ها ممکن حاوی تمام جزئیات نباشد، ممکن در این مورد بررسی‌های دیگر نیز انجام شده باشد و اکنون هم به کار بیشتری نیاز است تا همه ابعاد سقوط جمهوریت ۲۰ سال بررسی شود. همچنین تلاش شده که با استناد به این مصاحبه‌ها، عوامل و ابعاد ممکن سقوط جمهوریت مختصرا بررسی و ارایه شود.

مصاحبه‌ها تا حدی این را نیز تصریح می‌سازد که یک نظام ایجاد شده طی بسیت سال، چگونه همه چیز به‌طور ناگهانی در چند روز تغییر کرد؟

این تغییر همه افغان‌ها، از کودکان تا بزرگ‌سالان همه را تحت تأثیر قرار داد و صدها پرسش بی‌پاسخ در ذهن آنان جا گرفته‌است؛ برای پاسخ این پرسش‌ها و یافتن راهی به سوی آینده، برنامۀ پادکاست «بیست سال جمهوریت» را آغاز کردیم که از ۷دسمبر ۲۰۲۳ الی ۳۱ جولای ۲۰۲۴ با ۲۱ تن از سیاسیون و فعالان افغان مصاحبه‌هایی را انجام دادیم.

تلویزیون وصال در این برنامه تلاش کرد تا با مسؤولین امارت اسلامی و مخالفان سیاسی آن‌ها نیز گفتگو کند، اما آن‌ها حاضر نشدند.

دو نشست آغاز و پایان جمهوریت:

شرکت‌کننده‌گان این بحث‌ها، تصامیم یک‌جانبۀ نشست‌های بُن و دوحه را از عوامل اساسی سقوط جمهوریت می‌دانند و می‌گویند که در نتیجۀ این تصمیمات جمهوریت ضعیف شد و بالاخره پس از توافق دوحه، به‌تاریخ ۱۵ اگست سال ۲۰۲۱ سقوط کرد. آن‌ها همچنین می‌افزایند که فساد و تعصبات قومی نیز ارتباط مستقیمی با تصامیم بُن و دوحه دارد.

الف – توافق دوحه و مذاکرات سیاسی:

بیشتر شرکت‌کننده‌گان این بحث‌ها به این باورد اند، وقتی مذاکرات صلح بین ایالات متحده و طالبان بدون حضورداشت نمایندۀ حکومت افغانستان در دوحه آغاز شد، بالاخره توافقنامه‌یی میان آنان امضا شد، همین موضوع عامل عمدۀ سقوط دولت جمهوریت بود. آن‌ها همچنین می‌گویند که این مذاکرات به‌منظور صلح افغانستان نه، بلکه به هدف خروج نیروهای امریکایی و سایر نیروهای خارجی از افغانستان بود و پس از امضای توافقنامه، سقوط جمهوریت حتمی شد.

در این مورد عبدالغفور لیوال، سفیر پیشین افغانستان در ایران می‌گوید: «در دوحه رسمیت از دولت افغانستان گرفته شد، این رسمیت به شکلی از اشکار از سوی همان جامعۀ جهانی، از سوی همان امریکا که در بیست سال گذشته این جمهوریت را با کمک‌های روزانۀ خود وابسته نگه‌داشته بود، این رسمیت را به یک گروه دیگر جنگی واگذار کرد، موضوع تازۀ دیگر این است، ما هنوز از ضمائم پنهانی بی‌خبر هستیم که در نشست‌های دوحه صورت گرفته‌ و اصلاً همان ضمایم پنهان است که تاکنو یک پی دیگرعملی می‌شود. در چنین وضعیت که یک حکومت از نظر ستراتیژیک به کمک‌های جهانی وابسته باشد و همین جهان آن را از رسمیت محروم کند و گروه مخالفی را به رسمیت بشناسد، ئر آن زمان ادامۀ این حکومت به‌طور طبیعی غیرممکن است؛ من عوامل سقوط را در به رسمیت‌شناسی دوحه و ضمایمی پنهان می‌بینم که تا هنوز نامنتضره عملی می‌شود؛ البته هیچ‌گاه نمی‌توان انکار کرد که عوامل داخلی نیز به همان‌گونه مهم بود، همان‌طوری که عوامل خارجی در سقوط حکومت تأثیرگذار بود.»

همچنین، جنرال شیرمحمد کریمی، لوی درستیز پیشین افغانستان نیز مذکرات سیاسی در قطر را در سقوط دولت قبلی افغانستان مهم می‌داند و از آن به عنوان عامل تضعیف دولت یاد می‎کند. کریمی سقوط دولت افغانستان را ناکامی سیاسی می‌داند و می‌گوید: «در سطح بلند و ستراتژیک مذکرات سیاسی موجود بود، اما در دوحه تمام تصامیمم یک‌جانبه بود، حکومت افغانستان در آن شامل نبود و طالب هر روز قوی‌تر می‌شد که خود امریکایی‌ها و اعضای دیگر ناتوُ کسانی که در نشست‌ها با آنان شرکت داشتند،  بلخصوص در آن نقش پاکستان بسیار مهم بود، این همه تصمیمات که گرفته می‌شد به نفع طالبان بود و از طالب این تضمین گرفته نشده بود که آنان برخلاف این تصامیم عمل نمی‌کنند و آز آنان پرسان خواهد شد، ولی ما امروز می‌بینیم که ممکن همه این تصامیم عملی نشده باشد، اما هیچ‌کس از آن‌ها پرسان نمی‌کند؛ بنابراین ناکامی سیاسی باعث شد که قوماندان نیز در سطح خود فکر کنند که دولت به‌سوی سقوط در حرکت است، پس من چرا خود را مدعی کنم.»

جنرال کریمی دربارۀ عوامل سقوط می‌گوید، مسیائلی زیادی بود که باعث پروفاشی دولت قبلی شد؛ هم مسایل سیاسی، هم نظامی و هم مسایل داخلی و خارجی تاثیر خود را داشت.

او افزود: «در بخش نظامی، سوق اردوی ملی، اداره و لیدرشیپ موضوع قابل اهمیت بود؛ زمانی که دولت در حال سقوط بود، رهبری اردوی ملی به‌ویژه نیروهای امنیتی، وزارت‌های امور داخله و خارجه بی رهبر ماندند، رهبران آن‌ها پراکنده شدند، به‌نظر من اردوی ملی یک اردوی قابل افتخار و مورد تقدیر بود، به‌خوبی آموزش دیده بود، اما بی‌سرپرست مانده بود و در قدم‌های پایین سربازان، بریدملان و قوماندان سطح پایین بی‌پاسخ مانده و سردرگم شده بودند که باید چه کنند، پس بالاخره این همه مسایل باعث شد که اردوی ملی از هم پاشد و هر کسی به سمت خود برود، سوق و اداره متلاشی شد.»

جنرال کریمی افزود: «من در کنار ناکامی سیاسی، به رهبری ارتش مسلح اشاره می‌کنم که این ضعف آنان بود، آن‌ها نتوانستند تا نیروهای امنیتی را منسجم کنند و حتی در شرایط اضطراری راه صلاحیت شان که امور دولتی را نظامی می‌کردند، متأسفانه چنین نشد و من هم از وطن دور بودم. به‌عنوان یک سیل‌بین این آسان است که موضوع بیان شود، پس فرد باید در همانجا موجود باشد تا بداند چه مشکلات دیگری وجود داشت که چنین حالتی به‌میان آورد.»

همچنین، خانم شهرزاد اکبر، به جنبۀ دیگری توافقنامۀ دوحه اشاره می‌کند و می‌گوید که به پروسۀ دوحه، پروسۀ صلح یا پروسۀ صلح میان افغان‌ها گفته نمی‌توانیم: «پروسۀ قطر پروسۀ صلح نبود، بلکه تنها یک توافق‌نامه میان امریکایی‌ها و طالبان برای خروج امریکایی‌ها از افغانستان بود؛ به همین دلیل من آن را به‌عنوان یک توافق‌نامۀ صلح نمی‌پذیرم؛ هر گز یک پروسۀ معناداری برای صلح میان جمهوریت و طالبان آغاز نشد، پروسه زمانی معنادار شده می‌تواند که هر دو طرف بخواهند صلح کنند.»

شهرزاد در مورد صلح می‌گوید که طالبان به‌عنوان یک جناح در فکر صلح نه، بلکه در فکر پیروزی بودند: «طالبان و برخی افراد در جمهوریت به‌عنوان یک طرف قضیه می‌خواستند که طالبان پیروز شوند، نه می‌خواستند که صلح کنند، نمی‌خواستند قدرت را تقسیم کنند، نمی‌خواستند یک حکومت فراگیر را تشکیل کنند، نه می‌خواستند به ضعیتی برسند که بدون آن‌ها یک کس دیگری نیز در قدرت باشد؛ بنابراین من فکر می‌کنم که ما پروسۀ صلح را نداشتیم و زمانی که دربارۀ طالبان و سال ۲۰۲۱ صحبت می‌کنیم، کدام پروسۀ صلح را نداشتیم، بلکه یک توافق‌نامه بود، آن هم برای خروج نیروهای امریکایی.»

انجینیر محمدامین کریم، عضو پیشتاز حزب اسلامی نیز از توافق‌نامۀ دوحه انتقاد می‌کند و می‌گوید: «توافق‌نامۀ دوحه میان دو طرف؛ ایالت متحده و طالبان صورت گرفت، حکومت و ملت افغانستان هر دوی شان کنار ماندند.»

داکتر خوشحال روهی، مسؤول حزب سیاسی محور ملی و عضو جامعۀ مدنی دو علت عمدۀ سقوط نظام جمهوریت را به مذاکرات دوحه وابسته می‌داند و از سیاست و پالیسی ایالات متحدۀ امریکا در این زمینه انتقاد می‌کند: «سیاست و پالیسی را که امریکا اختیار کرده بود، زمینۀ سقوط نظام را مساعد می‌ساخت؛ زمانی‌که در دوحه با طالبان مذاکرات آغاز گردید، حکومت عمدا از نظر افتاد.»

روهی می‌افزاید: «به طالبان این روحیه داده شد که شما پیروز هستین و نظام از شما خواهد بود؛ همۀ این ادبیات تقریباَ ادبیاتی بود که به آنان همین قسم یک روحیه می‌داد، آنان را چنین تلقین کردند که دیگر داستان پایان رسیده‌است و شما خواهید آمد، از سویی‌هم، به نیروهای مسلح حکومت افغانستان چنین انگیزه داده بودند که داستان دیگر پایان یافته‌است؛ مثلاَ زمانیکه آنان دربارۀ این صحبت می‌کردند که ما ۶۰ هزار نفر را با هم بیرون می‌کنیم، در آن زمان همین قسم گفته می‌شد که ما ۶۰ هزار نفری را که با دولت کار کرده‌اند، با ما کار کرده‌اند، آنان را بیرون، آنان چرا این قسم می‌گفتند؟ معنای آن این است که نظام دیگر سقوط می‌کند، مانند ویتنام؛ یعنی آنان این روحیه را برای این آماده می‌ساختند؛ یعنی این‌ها سیاسیون و نیروهای مسلح افغانستان را بی‌انگیزه ساختند.»

روهی اخراج غیرمسؤولانۀ نیروهای امریکایی را نیز یکی از عوامل سقوط دولت افغانستان می‌داند: «از سویی‌هم، اخراج غیرمسؤولانۀ آنان، بجای اینکه این پروسه را تا جایی پیش ببرد که اطمینان حاصل کند که در افغانستان نظام سقوط نمی‌کند، بلکه براساس یک توافق یک تغییر ایجاد می‌گردد، آنان فقط فیصله کردند که ما در این تاریخ اگر خوب است یا بد، خارج خواهیم شد.»

انار کلی هنریار، عضو مشرانو جرگۀ پیشین افغانستان می‌گوید، وقتی نیروهای امریکایی تصمیم خروج را گرفتند، در آن زمان جنگ بسیار شدت گرفت که متأسفانه در آن تبلیغات رسانه‌ها نیز سهم داشت. هنریار گفتگوهای پس از تفاهم‌نامه را نیز تشریفاتی می‌داند و می‌گوید که علت اصلی سقوط امضای تفاهم‌نامۀ دوحه بود و در آنجا در مورد این همه تصمیم گرفته شد بود؛ اگر بعداَ مذاکرات یا هر چیزی که بود، همۀ آن کارهای تشریفاتی بود، هیچ کدام دلیلی نبود که طالبان تن به صلح و تعامل دهند، فیصلۀ افغانستان در دوحه صورت گرفته بود.

زمانیکه از احمدنادر نادری، عضو تیم مذاکراتی حکومت گذشتۀ افغانستان این پرسش مطرح شد، در پاسخ آن گفت که توافق‌نامۀ دوحه یک عامل عمدۀ سقوط جمهوریت است.

مصاحبه شونده‌گان دیگر نیز در مورد مذاکرات و توافقنامۀ دوحه یا قطر نظریات مشابه دارند.

ب: عدم مشارکت تمامی احزاب و جناح‌های درگیر در کنفرانس بُن و تقسیم نادرست قدرت براساس سهمیۀ قومی

تعداد زیادی از اشتراک کننده‌گان مصاحبه‌ها در پاسخ به پرسش‌ها در مورد عوامل سقوط به نشستی که در مورد نظام جمهوری اسلامی دایر شده بود، مراجعه می‌کنند؛ در زمان تهداب‌گذاری نظام جدید در افغانستان دو مسله را به حیث کاستی‌ها و مشکلات اساسی و حیاتی یاد می‌کند؛ به نظر آنان جمهوریت بخاطری سقوط کرد که تهداب آن خام و ناقص گذاشته شده بود، بیرون نگهداشتن یا حذف طالبان و حزب اسلامی را از حاکمیت سیاسی یا دولت یک اشتباه و علت عمدۀ سقوط و آغاز دوبارۀ جنگ می‌دانند.

آنان همچنان می‌گویند، در همان زمان احتمال داشت که این مشکل حل شود و یک اساس محکم نظام جدید گذاشته می‌شد. نقیصۀ بزرگ دوم نشست بُن تقسیم نادرست قدرت بود، در آنجا بدون پروسۀ مردم‌سالار و عادلانه و به دور از واقعیت‌های افغانستان براساس سهمیه‌های قومی قدرت و دولت میان تنظیم‌های جنگی به‌گونۀ غیرعادلانه تقسیم شد؛ همین تصامیم یکی از عوامل بزرگ‌تر شدن معضلۀ افغانستان بود و می‌گویند، به همین دلیل بود که با گذشت زمان منزوی شدیم، گروه‌ها دوباره فعالیت را آغاز و توسعه یافتند و تا سقوط حکومت گذشته به یک درد سر مبدل شدند که در نتیجه باعث سقوط نظام شد.

محمدفرید حمیدی، لوی سارنوال پیشین نیز حذف یا عدم مشارکت یک گروه در پروسۀ بُن را به عنوان یک مشکل بزرگ در معضلۀ افغانستان و تضعیف دولت می‌داند و می‌گوید، همین حذف کردن بعداَ باعث ایجاد مشکلات بزرگ شد و یک مشکل بزرگ دیگر تقسیم قدرت به شکل سهیمه‌ها در افغانستان در کنفرانس بُن بود.

محمدزبیر شفیقی، خبرنگار و نویسنده در این مورد می‌گوید: «در بُن اساس بسیار خراب گذاشته شد؛ به جای ملت، یک نظام مبتنی بر اقوام به میان آمد، متأسفانه بجای اصلاح به سوی زوال رفت، جزیره‌های قدرت ایجاد شد، جزیره‌های قدرت در هر طرف به فساد دامن زدند، فاصله‌ها میان دولت و ملت زیاد شد، بجای بهبود نظام به تبعیض‌های قومی دامن زده‌ شد؛ زمانیکه جامعۀ جهانی آمد، زیاد کمک‌ها انجام داد، در این شکی نیست، اما زیاد بی‌جا به مصرف رسید، در آن نیز بجای ارزش‌های ملت برخی آنان به ارزش‌های خود زیاد توجه کردند که کمک‌ها به‌گونۀ نادرست و بی‌مورد به مصرف رسید.»

داکتر محمدابراهیم شینواری، سرپرست وزارت معارف در حکومت گذشته نیز در مورد آغاز جنگ دوباره به دلیل حذف یک بخش در کنفرانس بُن نظریۀ مشابه دارد: «بیرون ماندن حزب اسلامی و طالبان همین گونه محاسبه می‌گردد که موضوع اختلاف‌ها و جنگ‌های آینده‌ را به میان آورد.»

انارکلی هنریار، سناتور پیشین نیز با اشاره به همین نکته می‌گوید: «در کنفرانس بُن طالبان منزوی شدند و چند سال بعد دوباره به جنگ برگشتند.»

داکتر یارمحمد تره‌کی نیز با اشاره به کنفرانس بُن می‌گوید، نظام سیاسی از آغاز براساس اقوام، زبان و سهمیه‌ها ایجاد گردیده و خارجی‌ها قدرت را به تنظیم‌های جنگی سپرده بودند، اما آنان رفتار تعصبی و سلیقوی می‌کردند و انتقام شخصی می‌گرفتند. تره‌کی می‌افزاید که آن‌ها گروه و تنظیم‌های جنگی بودند، با کارهای حکومتی آشنا نبودند.

اشتراک‌کننده‌گان دیگر نیز نظریات مشابه را در مورد کنفرانس بُن دارند.

سایر عوامل سقوط:

مسؤولین و تحلیل‌گران، علاوه بر تصامیم کنفرانس بُن و دوحه ضعیف بودن دولت، بی‌ثباتی، بی‌باوری، فساد و ازدیاد فاصله با مردم را عوامل فرعی یا درجه دوم سقوط جمهوریت می‌دانند. مصاحبه شونده‌گان می‌گویند، جمهوریت با وجود اینکه دست‌آوردهای زیادی داشت، اما به دلیل این عوامل ضعیف شد و سقوط کرد. آنان همچنان می‌گویند که سقوط نظام به هیچ وجه راه حل این مشکلات نبود، کشور اکنون نسبت به آن چندین برابر در وضعیت بدتری قرار دارد، اصلاح همان نظام حاکم آسان بود، باید اصلاح می‌شد، نه اینکه یک نظام کامل سقوط کرد و همه چیز یک بار دیگر صفر شد.

اشتراک کننده‌گان برنامۀ بیست سال جمهوریت موارد زیر را عوامل دیگر سقوط می‌دانند:

–           طالبان به‌گونۀ عاملی که بر اصل نظام باور نداشتند

–           اتکای بیش از حد بر خارجی‌ها و کمک‌های خارجی

–           بی‌کفایتی و مدیریت ضعیت رهبران و بزرگان سیاسی

–           عدم پخته‌گی سیاسی، خودخواهی و رقابت‌های سیاسیون و رهبران سیاسی

–           فساد اداری و مالی

–           افزایش فاصله میان دولت و مردم اطراف، عدم تطبیق عدالت از سوی دولت و عدم ارایۀ خدمات نیز از جمله عواملی بود که فاصلۀ موجود میان دولت و مردم را بیشتر می‌ساخت و این فاصله از پنج دهه به این‌سو میان دولت و قریه‌جات به یک نوع منازعه تبدیل گردیده‌است.

–           عدم حاکمیت قانون

–           ضعیف نگهداشتن نهادهای دولتی و موجودیت ادارات موازی با اداره‌های دولتی مانند انجیوها، تیم‌های بازسازی ولایتی نیروهای خارجی (PRT)، سرمایه‌گذاری روی کمپنی‌های امنیتی شخصی که در بخش‌های مختلف با دولت فعالیت‌های موازی داشتند.

–           عدم درک اولویت‌ها در پروژه‌ها و مصرف منابع

–           سپردن قدرت به تنظیم‌های جنگی؛ تنظیم‌های جنگی از آغاز تا پایان حکومت گذشته قدرت در دست داشتند.

–           استفادۀ سوء از آزادی بیان

–           برخورد سطحی با مسایل حیاتی و بزرگ کشور و خوشبینی بی‌جا

–           برخورد غیرمسؤولانۀ مسؤولین دولتی، رهبران سیاسی، نویسنده‌گان، روشنفکران و سایر شهروندان

–           تبلیغات منفی علیه نیروهای نظامی، حکومت و نهادهای دولتی

–           بی‌انگیزه‌گی

–           افزایش تلفات در جنگ و کشته شدن نزدیک به ۳۰۰ تن در روز

–           جنگ و حملات انتحاری، انفجارها و تاکتیک‌های جنگی طالبان که مردم را نا امید ساخته بود و از زنده‌گی در شهرهای بزرگ هراس داشتند.

–           عدم تقویت نهادهای ملی

–           عدم پایان جنگ به‌گونۀ درست و نبود تلاش صادقانه برای صلح

–           عدم مذاکرات واقعی صلح میان افغان‌ها و یا عدم موجودیت پروسۀ بین‌الافغانی

–           فرهنگ معافیت

–           خروج نیروهای امریکایی

–           اشتباهات جهانیان در مسلۀ افغانستان

–           عدم موجودیت اجماع سیاسی و بی‌اتفاقی میان سیاستمداران

–           خلای رهبری نظامی

–           رقابت‌های کشورهای همسایه و قدرت‎های بزرگ

جنرال کریمی می‌گوید، اردوی ملی توان دفاع را داشت، اما ناکامی سیاسی و مشکل در رهبری در روزهای سقوط عوامل اصلی جنگ نکردن بود. وی می‌گوید: «اردوی ملی هرچند اردوی خفیف بود، اما از نقطه نظر تعلیم و تربیه تا حدی خوب آموزش دیده‎ بود که می‌‌توانست از هر ولسوالی حفاظت کنند، به‌طور مثال در ولسوالی سنگین هلمند و برخی ولسوالی‌های دیگر از سال‌ها به این‌سو جنگ بود، اما کسی نمی‎توانست ولسوالی را سقوط دهد؛ آنان می‌توانستند دفاع کنند، من عرض کردم، باز هم از ولایات و ولسوالی‎ها گرفته تا مرکز به اصطلاح این ضعف سیاسی، ضعیفی، دو دلی، عدم اکمالات اردو و لیدرشیپ اردو، این همه باعث  شد که ارود جنگ خودداری کند و به اصطلاح سرباز و بریدمل منتظر بمانند که چه دستوری را دریافت می‌کنند که بالاخره بی‌سرنوشت می‌مانند؛ طالب می‌آید تمام کشور را می‎گیرد، آن‌ها جنگ نمی‌کنند، عوامل جنگ عدم موجودیت سوق و اداره، عدم موجودیت قومانده و در عین زمان مشکلات اکمالاتی بود.»

داکتر خوشحال روهی، از دست دادن روحیه و مورال و تبلیغات منفی را عوامل بزرگ سقوط می‌داند، وی می‌گوید: «یک تبلیغی شد که از لحاظ سیاسی کار خلاص است و دیگر نجنگید، زمانی‌که دو سه ولایت سقوط شد، این روحیه پیدا شد که دیگر هر کس پس از این کشته می‏شود، عبث ضایع می‎شود؛ چنان روحیه وجود داشت که امریکایی‌ها و طالبان با هم موافقت کرند، هیچ انگیزۀ برای جنگ نمانده بود.»

حمیدی لوی سارنوال پیشین می‌گوید، اگر دوصد فرد در یک دولت به دوصد راه روان باشند، سقوط آن دولت حتمی است. وی می‌افزاید، اجنداهای مختلف به دولت از سوی افغان‌ها و خارجی‌ها، برنامه‌های مختلف و پالیسی‌های کوتاه مدت ایجاد می‎شد، دیدگاه‎های مشخص به افغانستان نداشتند، این و حتی تصامیم کنفرانس بُن، تصامیم افغان‌ها یا افرادی که آن‌جا بودند، نبود.

به همین گونه در سایر برنامه‌ها، به طور مثال تامین هزینه‌های مالی از خارج از کشور، اتکا بر جهان در بخش منابع و پروژه‌ها و تشخیص نکردن اولویت‌ها، نداشتن صلاحیت کامل پروژه‌ها و عدم احساس مالکیت، از سوی دیگر، موجودیت قوت‌های متخاصم، مخالف و بی‌اعتماد در رأس دولت که وقت و انرژی زیاد را در اختلافات میان یکدیگر ضایع می‌کردند، رسانه‌ها، جنبش‌های مدنی و سیاسی همه بر همین اساس تقسیم شده بودند.

حمیدی از ادعای رسانه‌های غربی در مورد سقوط دولت افغانستان انتقاد می‌کند و می‌گوید: «طوریکه رسانه‌های غربی ادعا می‌کنند که تمام مشکلات و تقصیرها در افغان‌ها بود، فساد نیز در بین افغان‌ها بود، قانون نیز از سوی افغان‌ها رعایت نمی‌شد، بی‌ظرفیتی نیز در بین افغان بود، این یک اتهام بسیار ناجوانمردانه است، در حالی‌که در این همه موارد آن‌ها شریک بودند و حتی عاملین اصلی آن‌ها بودند از همین رو، من فکر می‌کنم که دو عامل مهم  یکی عدم اعتقاد مخالفین دولت بر پروسۀ سیاسی، بر پروسۀ صلح و حاکمیت مردم؛  مخالفین سیاسی ما و شما اگر در هر دورۀ که بودند، من اکنون یاد شان نمی‌کنم که کدام گروه‌ها و گروپ‌ها، آنان اصلاٌ به قانون اساسی و انتخابات اعتقاد نداشتند؛ زیرا می‌دانستند که رسیدن به قدرت تنها به وسیلۀ سلاح و زور امکان دارد، به زور ترور و وحشت امکان دارد و پس از آن چرا به رای‌ مردم مراجعه کنند، اگر آنان واقعا برای مردم کار صادقانه انجام می‌دهند، مردم با آنان روابط خوب دارند، پس انتخابات منبع اصلی مشروعیت سیاسی، داخلی و جهانی است، از همین رو نکتۀ اصلی این است که مخالفین نظام‌های افغانستان یا مخالفین مسلح تنها به زور معتقد هستند و بس.»

همچنان روهی با اشاره به نقش‌های مثبت و منفی فعالان جامعۀ مدنی در بخش صلح می‌گوید که جامعۀ مدنی تا حدی صدای خود را بلند کرده بود، اما با این همه نقش منفی خود را نیز ایفا می‎کرد: «شماری از جامعه‌های مدنی در پروسۀ صلح نقش مثبت ایفا کرده‌اند، به‌طور مثال کاروان مردمی صلح  و برای جلوگیری از تلفات ملکی نیز تلاش‌های مثبت کردند، شماری از رسانه‌ها و جوامع مدنی نیز نقش منفی داشتند؛ رسانه‌های ما به یک نحوی برای مخالفین حکومت لابی ‌گری می‌کردند و شماری از رسانه‎ها و یک تعداد جوامع مدنی برای تضعیف حکومت نقش منفی ایفا کرده‌اند.»

داکتر عبدالغفور لیوال، اتکا به کمک‌های خارجی را عامل اصلی ضعف و سقوط حکومت می‌داند و می‌گوید که دولت افغانستان از ابتدا تا سقوط به‌گونۀ عمدی به کمک‌های خارجی متکی مانده‌است و ماند: «بدبختانه پس از تصامیم بُن جمهوریت اسلامی افغانستان در بیست سال گذشته به‌گونۀ عمدی به کمک‌های خارجی متکی باقی ماند یا به کمک‌های خارجی وابسته ماند؛ من یک زمانی به شماری از منسوبین وزارت دفاع افغانستان مسایل ستراتیژیک محلی را تدریس می‌کردم، آن‌جا از یک جنرال بلند رتبه شنیدم که ما ذخایر ستراتیژیک نداریم.» در جای دیگر می‌گوید: «به گفتۀ منسوبین نظامی در بیست سال گذشته به اردوی ملی افغانستان آنقدر چیز داده می‌شد که در همان روز با آن دفاع کرده می‌توانستند.»

لیوال در مورد عوامل ضعف حکومت افغانستان می‌افزاید: «بدبختانه توانمندی و ظرفیتی که باید در حکومت افغانستان می‌بود، نبود؛ زیرا چیزی که باید حکومت به گونۀ مستقلانه انجام می‌داد، در آن امریکایی‌ها مشکلات کافی ایجاد کرده بودند، مخالفین در داخل حکومت تا حدی جا گرفته بودند که نیم پیکر حکومت فلج بود، تمام شرکای نظامی، شرکای تنظیمی حکومت، شرکای جهادی حکومت را تخریب می‌کرد، فساد می‌کردند، انسان‌ها را می‌ربودند، شبکه‌های جرایم کوچک مانند سرقت تلیفون‌ها را داشتند، اختطاف می‌کردند، زمین‌ها را غصب می‌کردند و فضای افغانستان را به یک فضای وحشت تبدیل کرده بودند؛ ترور می‌کردند، انسان‌ها را می کشتند، عملا حکومت از داخل تخریب شده بود.»

عبدالجبار نعیمی، والی پیشین کندز خوشبینی‌های بی‌جای سیاسیون افغان و سایر کشورها و برخورد سطحی با مذاکرات صلح را نیز عامل سقوط جمهوریت می‌داند و می‌گوید: «اکثریت افغان‌ها در این فکر هستند که پروسۀ صلح پروسۀ بسیار خوب و قوی است و نتیجۀ آن بسیار خوب خواهد بود، اما متاسفانه برخی سیاسیون ذیدخل به این قانع بودند، آنان می‌خواستند حکومت جمهوریت را از پا درآورد، اعمال و تهدیدهای که آنان به جمهوریت می‌کردند، به رییس جمهور می‌کردند و اظهاراتی را که در رسانه‌ها بیان می‌کردند، این واضیح و آشکار بود که این سیاسیون از دولت امکانات می‌گرفتند، اما به آن وفادار نبودند، بلکه برعکس در تلاش تخریب آن بودند.»

نعیمی همچنان می‌گوید که دولت، نویسنده‌گان و سایر افغان‌ها در پروسۀ صلح قطر متاسفانه نقش منفی ایفا می‌کردند و بی‌‌پروایی و بی‌تفاوتی می‌کردند. وی از استفادۀ سوء آزادی بیان نیز انتقاد می‌کند و می‌گوید «آزادی بیان چارچوب نداشت، زیر این عنوان شکستن حدود بیش از حد بدبختی‌ها را به وجود آورد.»

احمدنادر نادری، رئیس پیشین کمیسیون اصلاحات اداری و خدمات ملکی افغانستان علاوه بر سایر عوامل سقوط، در مورد برخورد سطحی سخن مشابه زده می‌گوید، برخورد سطحی با مسایل حیاتی از مواردی بود که برای سقوط جمهوریت زمینه فراهم ساخت.

شهرزاد اکبر، رئیس پیشین کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان می‌گوید، معافیت برای آنانی که در جنگ‌های داخلی نقش داشتند، فساد می‌کردند، ظلم و هر بی‌قانونی دیگر که در کشور انجام می‌دادند، این هم حکومت را تضعیف کرده بودند و در پایان هم به سقوط انجامید.

انارکلی هنریار مشکلات داخلی افغان‌ها را نیز از عوامل سقوط می‌داند و می‌گوید: «مشکلات داخلی زیادی نیز داشتیم؛ برخی اوقات یک بیرق از شمال بلند می‌شد و برخی اوقات از جای دیگری که من این و آن نظام را می‌خواهم و دیگر تعصبات قومی و زبانی که اکنون نیز افغان‎ها در نقاط مختلف جهان آن را مطرح می‌کنند.»

حمیدی، لوی سارانوال پیشین به یک بخش دیگر مشکل داخلی اشاره می‎کند می‌گوید که قوت‌های مخالف سیاسی نیز در دولت و کابینه سهم داشتند و همچنان در خارج به‌گونۀ اپوزیسیون مطرح بودند، این چنین افراد هیچگاه انرژی خود را در ساخت حکومت مصرف نمی‌کردند و انرژی خود را در سرکوب یکدیگر مصرف می‌کردند.

محمدزبیر شفیقی، یک تن از نویسنده‌گان می‌گوید که پس از توافقنامۀ دوحه بین ایالات متحدۀ امریکا و طالبان، زمینۀ آن فراهم شده بود که سیاسیون افغانستان و طالبان به یک نتیجۀ صلح برسند؛ آن‌ها بعد از چندین سال جنگ گرد میز مذاکرات نشسته بودند، هر دو طرف از این فرصت استفاده نکردند.

یکی از اشتراک‌گننده‌گان دیگر، حکومت افغانستان را در این زمینه مقصر دانست که برای حفظ قدرت، مسوولیت معقولی را در زمینه صلح انجام نداد و نظام بیست ساله را قربانی قدرت کردند، آن‌ها فکر می‌کردند که خارجی‌ها بجای طالبان در کنار آن‌ها می‌ایستند و از آنان حمایت خواهند کرد، اما فریب خورده بودند.

اکثر مصاحبه شونده‌گان به این باور اند که به حکومت و مردم افغانستان فرصت مذاکرۀ صلح داده نشد و تصمیم در غیاب حکومت پیشین از قبل میان امریکا و طالبان صورت گرفته بود، طالبان به هیچ عنوان حاضر نبودند که با حکومت افغان به حیث یک طرف مذاکره کنند و قبل از ادامه و به پایان رسیدن مذاکره تمام کشور را تصرف کردند.

محمدنذیر احمدزی، معاون ولسی جرگۀ پیشین نبود اجماع سیاسی را نیز به عنوان یک عامل مطرح می‌کند و می‌گوید که در روزهای اخیر یک حلقه عامل عدم ایجاد اجماع سیاسی بود و آنان رئیس جمهور را به کارهای دیگر مشغول می‌کردند، به همین دلیل ، روابط با متنفذین قومی و سیاسی وجود نداشت یا بسیار کم بود.

عبدالله خیرخواه، ولسوال پیشین ولسوالی قره باغ ولایت غزنی در مورد عوامل سقوط می‌گوید که سقوط از پروسۀ قطر آغاز شد، اما در میدان نبرد نیز کاستی‌هایی وجود داشت، خیرخواه می‌افزاید که نیروهای امنیتی در ولسوالی‌ها اکمال نمی‌شدند، افراد مسلح با وسایل و سلاح‌های پیشرفته مانند دوربین‌های شب‌بین ولیزری مجهز بودند، در روز‌های اخیر مواد خوراکی، مهمات، سلاح‌های سنکین و مرمی‌های راکت تمام شده بود و با یک کلاشینکوف جنگ نمی‌شد.

به گفتۀ او، در روزهای اخیر جمهوریت، ولسوالان، والیان و مسوولین بی‌کفایت مقرر شده بودند که در بعضی موارد مسوولین محلی را که به جنگ شدید در برابر مخالفین حکومت می‌پرداختند، تهدید می‌کردند.

همچنان، حمیدالله فاروقی، رئیس پیشین پوهنتون کابل و وزیر پیشین، تغییر حکومت، صلح و جنگ را فراتر از محدودۀ قدرت و ظرفیت افغان‌ها می‌داند و می‌گوید: «متاسفانه تغییر نظام افغانستان، ادامۀ جنگ و آمدن صلح و یا تغییر تنها در دست افغان‌ها نبوده و سهم افغان‌ها و در مجموع سهم افغانستان بسیار محدود بوده؛ در بحث تغییر یا سقوط نظام افغانستان قدرت‌های جهان و کشورهای همسایه دست والایی داشته‌اند و آنان همین را می‌خواستند که همچو وضعیت درافغانستان حاکم شود.»

حفاظت از دستاور‌های جمهوریت:

اکثر مصاحبه شونده‌گان، توافقنامۀ دوحه و کنفرانس بُن را عامل اصلی سقوط جمهوریت افغانستان می‌دانند و می‌گویند که موارد زیادی در حکومت افغانستان، رهبران سیاسی و طرف افغانی وجود داشته که زمینۀ سقوط را مساعد کردند، اما با وجود این کاستی‌ها، بیشتر شرکت‌کنندگان در مصاحبه از پیشرفت‌ها و دستاوردهای بسیاری در بخش‌های مختلف حکومت و زندگی مردم در دوران جمهوری صحبت می‌کنند و به‌طور مشخص دستاوردها و نمونه‌های زیادی را در مصاحبه‌ها بیان کرده‌اند که نفع آن به مردم رسیده و می‌رسد.

آنان می‌گویند که افغانستان با سقوط جمهوریت بسیار چیزها را از دست داده‌است، و وضعیت فعلی را به مراتب بدتر از وضعیت قبلی می‌دانند.

حمیدی، لوی سارنوال پیشین در مورد اصلاح نظام پیشین می‌گوید: «اصلاح آن نظام بسیار آسان بود تا  یک نظام استبدادی روی کار بیاید.»

داکتر خوشحال روهی در مورد سقوط نظام جمهوری افغانستان می‌گوید: «نباید این چنین غیرمسؤولانه ختم می‌شد، انتظار این بود که باید به شکل مسؤولانه به پایان می‌رسید.»

معلومات۲۱ تن از اشتراک‌کننده‌گان برنامۀ «بیست سال جمهوریت»:

۱ – با داکتر محمدابراهیم شینواری، رئیس پیشین ادارۀ ملی غذا و ادویه و معین و سرپرست قبلی وزارت معارف حکومت جمهوری اسلامی افغانستان در مورد آموزش بحث و گفتگو شده‌است.

۲- با عبدالجبار نعیمی، والی قبلی کندز در مورد حکومتداری محلی افغانستان بحث شده‌است.

۳- با شیرمحمد کریمی، لوی درستیز قوای مسلح در حکومت گذشته در مورد سکتور نظامی افغانستان و سقوط جمهوریت بحث و گفتگو شده‌است.

۴-  با سارنپوه محمدفرید حمیدی، لوی سارنوال پیشین افغانستان در مورد سیستم عدلی و قضایی افغانستان مصاحبه‌یی انجام شده‌است.

۵-  با حمیدالله فاروقی، وزیر پیشین شهدا و معلولین و رئیس پیشین پوهنتون کابل در مورد فعالیت‌های تحصیلات‌عالی و پوهنتون‌ها، دستاوردها، کیفیت و نقش و کاستی‌های این نهادها صحبت شده‌است.

۶-  با داکتر خوشحال روهی، مسؤول حزب محور ملی افغانستان و عضو جرگۀ انجمن‌های فرهنگی افغان در مورد ایجاد جوامع مدنی ، نتایج و مشکلات و نقش و تاثیر آن در زمینه‌های اجتماعی و سیاسی افغانستان بحث شده‌است.

۷- با معاون ولسی جرگۀ پیشین و نمایندۀ کوچی‌ها در آن زمان درمورد فعالیت‌های ولسی جرگه، اختلافات ولسی جرگه با حکومت، وضعیت کوچی‌ها و نقش نماینده‌گان مردم در پروسۀ صلح بحث و گفتگو صورت گرفته‌است.

۸- با  رئیس پیشین کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان و وزیر دولت در امور حقوق بشر درمورد ایجاد و فعالیت‌های کمیسیون حقوق بشر گفتگو شده‌است.

۹-  با محمدزبیر شفیقی، ژورنالیست و نویسنده در مورد نقش رسانه‌ها گفتگو شده‌است.

۱۰-  با نجیب آزاد، معاون سخنگوی ارگ ریاست جمهوری پیشین افغانستان در مورد عوامل سقوط نظام جمهوریت بحث و گفتگو صورت گرفته‌است.

۱۱- با داکتر انارکلی هنریار، عضو مشرانو جرگۀ پیشین در مورد زنده‌گی، امنیت و مهاجرت سیک‌ها و هندوهای افغان و حملات بر اماکن مذهبی آنان در دوره جمهوریت و پس از آن، گفتگو صورت گرفته‌است.

۱۲-  با شهرزاد اکبر، رئیس سابق کمیسیون مستقل حقوق بشر نظام جمهوری افغانستان در مورد ایجاد ذهنیت دربارۀ حقوق بشر، آگاهی عامه و فعالیت‌های نهادهای دیگر مربوط کمیسیون حقوق بشر و وضعیت کنونی بحث شده‌است.

۱۳- با عبدالباری جهانی، وزیر پیشین وزارت اطلاعات و فرهنگ در مورد نقش اقوام و مذهب در تحولات سیاسی و اجتماعی افغانستان و مسائل دیگری گفتگو شده‌است.

۱۴- با داکتر یارمحمد تره‌کی، فعال سیاسی و نویسنده در مورد عوامل سقوط جمهوریت و دولت دموکراتیک افغانستان به رهبری داکتر نجیب‌الله و عوامل مشابه سقوط این دو دولت صحبت صورت گرفته‌است.

۱۵-  با افراسیاب ختک، سناتور پیشین و سیاستمدار پشتونخوا در مورد تنش‌های جاری در دو طرف خط فرضی دیورند در دوران حکومت جمهوریت و نقش پاکستان در مسایل سیاسی و دیگر موضوعات افغانستان بحث و گفتگو شده‌است.

۱۶-  با داکتر عبدالغفور لیوال، سفیر پیشین افغانستان در ایران در مورد شرکای جمهوریت و از نشست بن به این‌سو استفادۀ سوء شرکت کننده‌گان این نشست و نقش پروسۀ قطر و حکومت افغانستان بحث شده‌است.

۱۷- با عرفان‌الله عرفان، نمایندۀ مردم کابل در ولسی جرگۀ پیشین در مورد فعالیت، مشکلات و دستاوردهای ولسی جرگه و همچنان سهم و مسوولیت‌های ولسی جرگه و نظام گذشته در مذاکرات صلح گفتگو شده‌است.

۱۸- با عبدالله خیرخواه، ولسوال پیشین ولسوالی قره باغ ولایت غزنی در مورد حکومت‌داری در ولسوالی‌ها و مسوولیت‌های حکومت و چگونگی تعامل میان مردم، کاستی‌ها، چالش‌ها، روابط مسوولین با ادارات ولایتی و مرکزی و موانع و تهدیدات در برابر آنان صحبت شده‌است.

۱۹- با انجنیر محمد امین کریم، رئیس هیأت مذاکره‌کنندۀ صلح از سوی حزب اسلامی در مورد مذاکرات این حزب با حکومت، مشکلات حکومت، مخالفت مخالفین و اردوی ملی و موضوعات دیگر گفتگو شده‌است.

۲۰- با احمدنادر نادری، رئیس پیشین کمیسیون مستقل اصلاحات اداری و خدمات ملکی و کارشناس فعلی پوهنتون ستنفورد دربارۀ مشکلات، فساد، چالش‌ها در زمینۀ استخدامات و ساختار سیستم‌ها در نظام گذشته و گماشتن جوانان در بست‌های بالا بحث و گفتگو شده‌است.

۲۱-  با مشتاق رحیم، معاون دارالانشای شورای عالی صلح در حکومت گذشته روی مسایل صلح و مصالحه در افغانستان از زمان آغاز دورۀ جمهوریت تا سقوطت آن بحث و گفتگو کرده‌ایم.

Views: 17

dulce report hentai hentaidl.net hentai moonlight lady
بوس ممثلين mainasiantube.com افلام سكس اعتصاب
xvedios india porn-storage.com indian aunty mms scandal
نيك تخان onyxarabians.com افلام سكس اغتصاب حقيقى
ranjeeta actress indianassfuck.com shemalexnxx
www.hollywood actress sex fuckable.mobi sunny leone first sex
gujrat sexy video tubozavr.com ultradonkey
buluflim 3porn.info xxx exotic videos
بزاز فنانات مصريات fatsporn.org نيك عربي
xnxx vdieo 2beeg.me mms sex site
saamy tamil movie nimila.net indian model fucked
افلام مصريه سكس arabicpornmovies.com قصص بنات نيك
telugu sex .com redwap.me sex video school
hindi sexi chudai orgypornvids.com indiyn sex vidio
tamilnudevideos fuckmomtube.net 7starhd.mobi